استحباب خواندن زیارت عاشورا ، از مسائلی است که تمامی علمای شیعه در طول تاریخ بر آن اتفاق داشته و حتی و بر خواندن روزانه آن اصرار نمودهاند که این بهترین شاهد و دلیل بر صحت إسناد آن به معصوم علیه السلام است.
مصدر اصلی این زیارت نامه ، دو کتاب معتبر ؛ یعنی کامل ایارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی و مصباح المتهجد شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیهما است.
اسناد شیخ طوسی در المصباح المتهجد
قال صالح بن عقبة وسیف بن عمیرة : قال علقمة بن محمد الحضرمی قلت لأبی جعفر علیه السلام : علمنی دعاء أدعو به ذلک الیوم إذا أنا زرته من قرب ودعاء أدعو به إذا لم أزه من قرب وأومأت من بعد البلاد ومن داری بالسلام إلیه . قال : فقال لی : یا علقمة ! إذا أنت صلیت الرکعتین بعد أن تومی إلیه بالسلام فقل بعد الایماء إلیه من بعد التکبیر هذا القول : فإنک إذا قلت ذلک فقد دعوت بما یدعو به زواره من الملائکة. السلام علیک یا أبا عبد الله ! السلام علیک یا ابن رسول الله ! السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین وابن سید الوصیین ! السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین ! السلام علیک یا ثار الله وابن ثاره والوتر الموتور . .[1]
علقمه می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : دعایی به من آموزش بده که اگر در آن روز امام حسین علیه السلام از نزدیک زیارت کردم ، آن را بخوانم و اگر نتوانستم از نزدیک زیارت کنم ، از شهرهای دور و از خانهام به سوی او با سلام اشاره کرده و آن دعا را بخوانم . امام فرمود : هر گاه که آن دو رکعت را به جا بیاوری و بعد از آن با سلام به سوی آن حضرت اشاره کردی ، در حال اشاره تکبیر بگویی و بخوانی این زیارت را ، همان دعایی را خواندهای که ملائکه در هنگام زیارت آن حضرت میخوانند . سلام بر تو ای أبا عبد الله .
این سند با دو طریق نقل شده است:
طریق اول : صالح بن عقبه عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
طریق دوم : سیف بن عمیره عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
بررسی طریق اول:
شیخ طوسی طریق خود را تا صالح بن عقبه این گونه بیان میکند : صالح بن أبی الأسود ، له کتاب . وصالح بن عقبة ، له کتاب . أخبرنا بهما ابن أبی جید ، عن ابن الولید ، عن الصفار ، عن محمد بن الحسین ، عن محمد بن إسماعیل بن بزیع ، عنهما[2]؛ صالح بن عقبه ، کتابی دارد ؛ که آن را برای ما ابن ابی جید از ابن ولید و از صفار از محمد بن الحسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از او نقل کرده است .
پس در حقیقت سند روایت این گونه خواهد شد : شیخ طوسی : علی بن أحمد بن محمد بن أبی جید ، محمد بن حسن بن ولید ، صفار ، محمد بن الحسین ، محمد بن اسماعیل بن بزیع ، صالح بن عقبة ، علقمة بن محمد الخضرمی ، امام باقر علیه السلام .
طریق شیخ طوسی تا صالح بن عقبه درست است ؛ چنانچه آیت الله خویی در ترجمه صالح بن عقبه میفرماید : وطریق الصدوق إلیه : محمد بن موسى بن المتوکل . والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح ، وإن کان فی الأول منهما : محمد بن موسى وعلی بن الحسین السعد آبادی ، وفی الثانی ابن أبی جید ، لأنهم ثقات على الأظهر.[3]
هر چند که همین تصریح مرحوم آقای خویی برای اثبات صحت إسناد شیخ تا صالح بن عقبه کفایت میکند؛ اما برای استحکام اعتبار طریق ، روات سند را نیز بررسی میکنیم.
بررسی سند :
1. ابن أبی جید: وی از اساتید شیخ طوسی وِ مرحوم نجاشی بوده و مشایخ مرحوم نجاشی همگی به اتفاق علما موثق هستند و نیازی به بررسی ندارند ؛ چنانچه مرحوم آیت الله العظمی خویی رضوان الله تعالی علیه میفرماید: طریق الشیخ إلیه [ صفار] صحیح فی غیر کتاب بصائر الدرجات ، بل فیه أیضا على الأظهر ، فإن فی طریقه ابن أبی جید ، فإنه ثقة ، لأنه من مشایخ النجاشی ؛ سند شیخ تا صفار در غیر کتاب بصائر صحیح است . بلکه در آن کتاب نیز بنا بر اظهر چنین است . زیرا در آن ابن ابی جید است و او ثقه است . زیرا از مشایخ نجاشی است
2 . محمد بن حسن بن ولید: وی از اجلاء و بزرگان شیعه و خود از علمای جرح و تعدیل و بی نیاز از توثیق و تعریف است . مرحوم نجاشی او را این گونه می ستاید: محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أبو جعفر شیخ القمیین ، وفقیههم ، ومتقدمهم ، ووجههم . ویقال : إنه نزیل قم ، وما کان أصله منها . ثقة ثقة ، عین ، مس إلیه[4] ؛ ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید ، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پیشوایان و سرشناسان قم بوده است ؛ ایشان از هر جهت مورد وثوق و اطمینان و مایه افتخار بوده است .
3 . محمد بن حسن صفار : مرحوم نجاشی در باره وی میگوید: محمد بن الحسن بن فروخ الصفار . کان وجها فی أصحابنا القمیین ، ثقة ، عظیم القدر ، راجحا ، قلیل السقط فی الروایة [5]؛ محمد بن حسن . او سرشناس شیعیان در قم بود ؛ مورد اطمینان و والا مقام ، برتر ( از دیگران ) و بسیار اندک از روایات وی سقط دارد .
4 . محمد بن الحسین بن أبی الخطاب : مرحوم نجاشی در باره وی می فرماید: محمد بن الحسین بن أبی الخطاب أبو جعفر ایات الهمدانی ، واسم أبی الخطاب زید ، جلیل من أصحابنا ، عظیم القدر ، کثیر الروایة ، ثقة ، عین ، حسن التصانیف ، مس إلى روایته[6] ؛ محمد بن حسین . بزرگواری از شیعیان ، والا مقام ، روایت زیاد دارد ، مورد اطمینان ، مایه افتخار ، نوشته های وی نیکو است ، روایت وی مورد اعتماد است .
5 . محمد بن اسماعیل بن بزیع : مرحوم نجاشی در باره وی میگوید: محمد بن إسماعیل بن بزیع أبو جعفر مولى المنصور أبی جعفر ، وولد بزیع بیت ، منهم حمزة بن بزیع . کان من صالحی هذه الطائفة وثقاتهم ، کثیر العمل؛ محمد بن اسماعیل . او در خاندانی به دنیا آمد که حمزة بن بزیع از ایشان است ؛ از نیکان شیعه و مورد اطمینان بوده و عمل بسیار داشت .
و در ادامه این روایت را نقل می کند: أخبرنا والدی رحمه الله قال : أخبرنا محمد بن علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن علی ما جیلویه ، عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد الصیرفی . قال : کنا عند الرضا علیه السلام ، ونحن جماعة ، فذکر محمد بن إسماعیل بن بزیع ، فقال : " وددت أن فیکم مثله "[7] ؛ پدرم به من گفت : محمد بن علی بن حسین گفت : محمد بن علی ماجیلویه به من روایت نقل کرد از .گفت : ما گروهی نزد امام رضا علیه السلام بودیم ، پس یادی از محمد بن اسماعیل بزیع شد ، پس فرمودند : من دوست داشتم که در بین شما مثل او بود .
و مرحوم شیخ طوسی نیز در باره وی میفرماید: محمد بن إسماعیل بن بزیع ، ثقة صحیح ، کوفی ، مولی المنصور. [8]
6 . صالح بن عقبة : وی از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده و بزرگان بسیاری از او نقل روایت کردهاند . مرحوم نجاشی وی را اینگونه معرفی میکند: صالح بن عقبة بن قیس بن سمعان بن أبی ربیحة مولى رسول الله صلى الله علیه وآله . .[9]
برخی از علمای شیعه و از جمله مرحوم سید بحر العلوم رضوان الله تعالی علیه اعتقاد دارند که بنای مرحوم شیخ طوسی در فهرست و مرحوم نجاشی در رجالش این بوده که راویانی را نقل کنند که امامی باشند و اگر غیر شیعه هستند ، حتماً ذکر میکنند ؛ پس هر راوی را که این دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است ، دلالت میکند که صحیح المذهب و همچنین ممدوح به مدح عام هستند . ایشان در فائده دهم از فوائد الرجالیه میفرمایند: فائدة الظاهر أن جمیع من ذکر الشیخ فی ( الفهرست ) من الشیعة الإمامیة إلا من نص فیه على خلاف ذلک من الرجال : ایدیة ، والفطحیة ، والواقفیة وغیرهم ، کما یدل علیه وضع هذا الکتاب ، فإنه فی فهرست کتب الأصحاب ومصنفاتهم ، دون غیرهم من الفرق . وکذا ( کتاب النجاشی ) . فکل من ذکر له ترجمة فی الکتابین ، فهو صحیح المذهب ممدوح بمدح عام یقتضیه الوضع لذکر المصنفین العلماء والاعتناء بشأنهم وشان کتبهم ، وذکر الطریق إلیهم ، وذکر من روى عنهم ومن رووا عنه . ومن هذا یعلم أن إطلاق الجهالة على المذکورین فی ( الفهرست ) و ( رجال النجاشی ) من دون توثیق أو مدح خاص ، لیس على ما ینبغی .[10]
نکته : ظاهر این است که هرکسی که شیخ او را در کتاب فهرست آورده ، شیعه دوازده امامی است ؛ مگر کسانی که در آنها تصریح به خلاف شده است ؛ که زیدی و فطحی و واقفی مذهب بوده است . و هدف شیخ از تألیف کتاب فهرست همین بوده است که فقط تألیفات شیعیان را گردآوری نماید.
و همچنین کتاب نجاشی ؛ هر کسی که در این کتاب ذکر کرده دارای مذهب صحیح ، شیعه دوازده امامی است و به صورت عمودم مورد مدح است ؛ چون مقصود نجاشی از تألیف کتاب بررسی تألیفات بزرگان شیعه و ذکر موقعیت آنان بوده است .
و از همینجا مشخص می شود که مجهول دانستن کسانیکه در این دو کتاب نام ایشان آمده است ، اما توثیق یا مدحی ندارند شایسته نیست.
اگر کسی این مبنا را بپذیرد ، صالح بن عقبه نیز ممدوح به مدح عام از سوی مرحوم نجاشی و شیخ طوسی خواهد شد و حد اقل حُسن او اثبات خواهد شد .
از این نیز که بگذریم ، دو تن از بزرگان روات شیعه ، محمد بن الحسین بن أبی الخطاب و محمد بن إسماعیل بن بزیع از او روایت نقل کردهاند و این شاهدی است محکم بر وثاقت این شخص ؛ چرا که شخصی همانند محمد بن اسماعیل بن بزیع ، بعید است که از شخص ضعیف روایت نقل کند ؛ با این که امام هشتم علیه السلام در باره او فرمودند : وددت أن فیکم مثله » .
البته ابن غضائری رحمت الله علیه ، صالح بن عقبه را تضعیف کرده است ؛ اما مرحوم آیت الله العظمی خویی رحمت الله علیه با قاطعیت سخن وی را رد کرده و میفرماید : أقول : لا یعارض التضعیف المنسوب إلى ابن الغضائری ، توثیق علی بن إبراهیم ، لما عرفت غیر مرة من أن نسبة الکتاب إلى ابن الغضائری لم تثبت ، فالرجل من الثقات[11] ؛ تضعیف منسوب به ابن غضائری با توثیق علی بن ابراهیم معارضه نمی کند . زیرا ثابت کردیم که انتساب کتاب به ابن غضائری ثابت نیست . پس این شخص از افراد مورد اطمینان است .
7 . علقمة بن محمد الخضرمی : وی از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده است . هر چند که توثیق خاصی در باره وی در کلمات علما وجود ندارد و فقط مرحوم شیخ طوسی رحمت الله علیه در باره وی میفرماید : علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی ، أسند عنه .[12]
ولی مرحوم سید علی بروجردی از همین نکته و یک روایت دیگر ، حسن حال او را استفاده کرده و میگوید: علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی ، أسند عنه " ق " وهو أخو أبی بکر الحضرمی کما فی " قر " وکان علقمة أکبر من أخیه کما فی حدیث بکار عن أبیه عبد الله وعمه علقمة ، وحکى فیه مناظرة أبیه مع زید ، وفیه اشعار على حسنه وه امامیا ثابت الاعتقاد .[13]
شیخ طوسی در رجالش او را از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده و گفته است : با سند از وی روایت نقل شده است و نیز او را از اصحاب امام باقر شمرده و گفته است که او برادر أبی بکر حضرمی و بزرگتر از او بوده است ؛ همان طوری که در حدیث بکار از پدرش عبد الله و عمویش علقمه آمده است . از این استفاده میشود که وی ممدوح و امامی و ثابت الإعتقاد بوده است .
در نتیجه روایت حد اقل حسنه است و علمای ما به روایت حسنه نیز همانند روایت صحیحه عمل میکنند . حتی اگر کسی این مطلب را نیز قبول نداشته باشد ، از آنجایی که در این طبقه ، صفوان بن مهران نیز وجود دارد و او قطعاً ثقه است ، سند روایت تمام خواهد شد که در سند بعدی این مطلب بررسی خواهد شد .
سیف بن عمیره عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
طریق شیخ به سیف بن عمیره نیز صحیح است ؛ چرا که تمامی آنها از بزرگان روات شیعه هستند و احدی در وثاقت آن ها شک ندارد ؛ چنانچه مرحوم خویی در این باره میفرماید: وطریق الصدوق إلیه : محمد بن الحسن . والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح [14]
علاوه بر تصریح مرحوم آقای خویی ، ما همانند طریق قبلی ، فقط از باب تیمن و تبرک تمامی روات این طریق را نیز به صورت مستقل بررسی میکنیم و گرنه هیچ یک از آنها نیازی به توثیق ندارند و فراتر از توثیق هستند . مرحوم شیخ طوسی در کتاب الفهرست ، طریقش را تا سیف بن عمیره این گونه بیان میفرماید: سیف بن عمیرة، ثقة ، کوفی نخعی عربی . له کتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه ، عن أبیه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علی بن الحکم ، عن سیف بن عمیرة.[15]
پس در حقیقت سند روایت به این صورت است : شیخ طوسی : عدۀ از اصحاب و بزرگان شیعه ، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق) ، علی بن الحسین بن بابویه ، محمد بن الحسن بن ولید ، سعد بن عبد الله ، احمد بن محمد ، علی بن الحکم ، سیف بن عمیره ، علقمة بن محمد الخضرمی ، امام باقر علیه السلام .
بررسی روات سند :
1 . عدة من اصحابنا : مقصود از این جمله ، عدهای از بزرگان شیعه ؛ از جمله شیخ مفید است ؛ چنانچه مرحوم صاحب معالم در توضیح عدة من اصحابنا» که شیخ طوسی در برخی از کتابهایش استفاده کرده است ، میگوید : وروایاته عدة من أصحابنا ، وقد بینا فی مقدمة الکتاب أن المفید ( ره ) من جملة العدة عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه القمی ، عن أبیه . .[16]
ما در مقدمه کتاب روشن کردیم که شیخ مفید از جمله کسانی است که شیخ طوسی با عنوان عدة من اصحابنا» از از شیخ صدوق و او از پدرش نقل میکند؛ پس قطعآً سند در این جا هیچ مشکلی ندارد .
2 . محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق ) : مرحوم نجاشی در باره وی میفرماید: محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی أبو جعفر ، نزیل الری ، شیخنا وفقیهنا ووجه الطائفة بخراسان ، وکان ورد بغداد سنة خمس وخمسین وثلاثمائة ، وسمع منه شیوخ الطائفة وهو حدث السن[17]؛ محمد بن علی . ساکن ری ، استاد ما و مرجع ما و سرشناس شیعیان در خراسان بود ؛ و در سال 355 وارد بغداد شد و در حالیکه هنوز جوان بود بزرگان شیعه پای درس او حضور مییافتند .
و شیخ طوسی نیز میفرماید : محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی ، جلیل القدر ، یکنى أبا جعفر ، کان جلیلا ، حافظا للأحادیث ، بصیرا بالرجال ، ناقدا للاخبار ، لم یر فی القمیین مثله فی حفظه وکثرة علمه . له نحو من ثلاثمائة مصنف[18] ؛ محمد بن علی . والا مقام ، کنیه اش ابو جعفر است ، وی بزرگوار بود و حافظ احادیث ، در علم رجال تخصص داشت ، و روایات را بررسی می کرد . در اهل قم مثل وی در حفظ (روایت ) و کثرت علم دیده نشد . بیش از سیصد تألیف دارد .
3 . علی بن الحسین بن بابویه : نجاشی در باره وی میگوید: علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی أبو الحسن ، شیخ القمیین فی عصره ، ومتقدمهم ، وفقیههم ، و ثقتهم . کان قدم العراق واجتمع مع أبی القاسم الحسین بن روح رحمه الله وسأله مسائل ثم کاتبه بعد ذلک على ید علی بن جعفر بن الأسود ، یسأله أن یوصل له رقعة إلى الصاحب علیه السلام ویسأله فیها الولد . فکتب إلیه : " قد دعونا الله لک بذلک ، وسترزق ولدین ذکرین خیرین " . فولد له أبو جعفر وأبو عبد الله من أم ولد . وکان أبو عبد الله الحسین بن عبید الله یقول : سمعت أبا جعفر یقول : " أنا ولدت بدعوة صاحب الامر علیه السلام " ، ویفتخر بذلک ؛ علی بن الحسین . بزرگ اهل قم در زمان خودش ، و پیشوای ایشان و فقیه ایشان و مورد اطمینان ایشان ؛ به عراق آمد و با ابو القاسم حسین بن روح نایب خاص سوم حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه همراه شد ، و از او در مورد مسائلی سوال پرسید ؛ و سپس توسط علی بن جعفر بن اسود با وی نامه نگاری کرد