هرمنوتیک چیست

 

نویسنده

 

 

حضرت آیة الله العظمی جعفر سبحانی مدظله العالی


فهرست مطالب

مفهوم شناسی هرمنوتیک. 2

هرمنوتیک روش شناسی. 3

تفسیر به رای یا پیشداوری 6

قرآن و تفسیر به باطن 7

تاویل در قرآن 10

تاویل در مقابل تنزیل 10

تاویل در مورد متشابه. 14

استوا بر عرش نمونه از متشابهات 15

1. استوا در قرآن و لغت. 16

2. معنی عرش در لغت و عرف 19

 

 


مفهوم شناسی هرمنوتیک

هرمنوتیک‏» واژه‏ای یونانی است و به معنی هنر تفسیر» یا تفسیر متن‏» می‏باشد. گاهی گفته می‏شود این واژه از نظر ریشه‏ی لغوی با هرمس‏» پیامبر خدایان، بی‏ارتباط نیست.و در حقیقت مفسر» کار هرمس‏» را انجام می‏دهد و می‏کوشد تا هرمس گونه معنای سخن را کشف کند، همان گونه که هرمس پیام آور و مفسر پیام خدایان بود.

تفسیر متن خواه متن دینی و یا تاریخی و یا علمی، واقعیتی است که ابعاد سه‏گانه دارد:

الف: متنی که در اختیار مفسر قرار دارد.

ب: مقصدی که نویسنده‏ی متن آن را تعقیب می‏کند.

ج: مفسری که می‏خواهد با ابزار و ادوات خاص به تفسیر آن بپردازد.

و هنر مفسر این است: از روش‏های صحیح برای فهم کامل متن کمک بگیرد و از این طریق به مقصد و یا مقاصد نویسنده برسد.

از این جهت می‏بینیم برخی از غربیان مانند اگوست ولف (2) آن را به معنی علم به قواعد کشف اندیشه‏ی مؤلف و گوینده به کار برده است. و شلایر ماخر» (3) (1768 - 1834) آن را به مثابه روش جهت جلوگیری از خطر بد فهمی یا سوء فهم معرفی می‏کند. تا آنجا که ویلهم دیلتای (4) (1833 - 1911) کوشش کرد که متد جامع و فراگیری برای تفسیر تمام پدیده‏های انسانی پدید آورد، همان طوری که برای فهم علوم طبیعی، شیوه‏ی فهم خاص وجود دارد. و در حقیقت آن را یک نوع روش شناسی علوم انسانی، در مقابل روش شناسی علوم طبیعی به کار گرفت.

پل ریکو که یکی از برجسته‏ترین نمایندگان هرمنوتیک معاصر است آن را نظریه‏ی عمل فهم در جریان روابطش با تفسیر متون تعریف کرده است، یعنی هرمنوتیک دانشی است که به شیوه‏ی فهم و مکانیزم تفسیر متون می‏پردازد.(5)

 در هر حال آنچه که از تفسیر متون در گذشته و تا چندی قبل مطرح بوده، جنبه‏ی روشی داشته است و هرگز جزء مسایل کلامی و یا فلسفی نبوده است، و کسانی که درباره‏ی تفسیر متون یا به تعبیر غربی هرمنوتیک‏» سخن گفته‏اند، هدف این بود که روشی را ارایه دهند تا در سایه آن، (1889 - 1976) و گادامر (7) (1900 .) هرمنوتیک از بخش روش شناسی خارج شده و در قلمرو مسایل فلسفی قرار گرفته است، حالا آنان با چه اندیشه به این تحول دست زده‏اند و چگونه مساله‏ای را که در شمار مسایل روش شناسی بود، وارد قلمرو مسایل فلسفی کرده‏اند، بعدا آن را متذکر خواهیم شد.

روی این اساس که هرمنوتیک از نظر واقعیت دو تفسیر مختلف دارد:

1. هرمنوتیک روش شناسی.

2. هرمنوتیک فلسفی.

ما هر دو تفسیر را به طور جداگانه مطرح می‏کنیم:

پیش از آن که به توضیح بخش نخست وارد شویم، از تذکر نکته‏ای ناگزیریم و آن این که در زبان علمی امروز، هرمنوتیک‏» از دایره‏ی تفسیر یک متن پا فراتر نهاده و در مورد فهم تاریخ (حوادث تاریخی) به ویژه با توجه به فاصله زمانی مفسر با آن حوادث (هرمنوتیک تاریخی) فهم عواطف و احساسات (هرمنوتیک روانشناختی) و به طور کلی فهم جهان بیرون از خود، دسترسی بر جهات درونی دیگران، از طریق علایم و الفاظ و اصوات، به کار می‏رود.تو گویی هرمنوتیک جریان و مکانیزم فهمیدن را می‏آموزد، بنابراین تعجب نخواهید کرد که در مورد تفسیر یک تصویر نقاشی، و یا یک مجسمه نیز به کار می‏رود.

ولی آنچه که برای ما در این بحث مطرح است همان دایره‏ی محدود، به نام تفسیر متون وبالاخص متون دینی است هر چند ملاک در همه جا یکسان است.

هرمنوتیک روش شناسی

مؤلفی که متنی را از خود به یادگار می‏گذارد، حامل پیامی است‏به نسل حاضر و آینده، طبعا هدف مفسر نیز کشف واقعیت این پیام است و هرگز نمی‏توان تفسیر را از کشف پیام جدا کرد.

در این قسمت متون علمی و یا متون دینی با دیگر متون تاریخی و اجتماعی فرقی ندارند و در همه، سعی و کوشش می‏شود پیام مؤلف به دست آید.

بالاخص کتاب های آسمانی که پیام آن سعادت آفرینی برای انسان‏هاست، در تفسیر آن سعی بر این است که مقصود واقعی از متن به دست آید؛ زیرا انحراف از آن واقعیت، جز غلتیدن در وادی ضلالت چیزی نیست . چنان که می‏فرماید:

ان‏هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم.» (اسراء/9) .

قطعا این قرآن انسان ها را به آیین استوار راهنمایی می‏کند».

کتاب آسمانی ما مؤمنان را به اندیشیدن در آیات قرآنی دعوت می‏کند تا از این طریق به مفاهیم عالی قرآن راه یابند و آنها را از نظر اندیشه و رفتار به کار ببندند.

افلا یتدبرون القرآن.» (نساء/82) .

آیا در آیات قرآن نمی‏اندیشید» .

و در آیه‏ی دیگر می‏فرماید:

کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب‏» (ص/29) .

کتابی است که آن را فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشید، و صاحبان خرد متذکر گردند» .

این آیات و نظایر آنها که در کتاب های آسمانی به فراوانی وجود دارند همگی ما را به یک حقیقت دعوت می‏کنند و آن این که این کتاب برای آن فرو فرستاده شده که افراد با ایمان با تدبر و اندیشه به مقاصد کتاب که مقاصد فرستنده‏ی آن نیز در آن نهفته است پی ببرند، و آنها را به کار گیرند. بنابراین، تلاش مفسر باید در مسیر کشف مقاصد مؤلف باشد و در غیر این صورت هدایت تحقق نپذیرفته و تدبر به ثمر نمی‏رسد.

از آنجا که تفسیر متن نزد عالمان اسلامی جنبه‏ی روشی داشته است نه فلسفی، مفسران بزرگی برای مفسر شروطی قایل شده‏اند تا بتوانند در پرتو فراهم ساختن این شروط، مقاصد الهی را به دست آورند، و همه آنها حاکی از آن است که مفسران اسلامی به تفسیر به دیده‏ی روشی‏» می‏نگریسته‏اند. ما به عنوان نمونه برخی از مفسران را که شرایط تفسیر صحیح را به صورت روشن مطرح کرده‏اند، ذکر می‏کنیم.

الف) حسین بن محمد بن المفضل ابو القاسم معروف به راغب اصفهانی (م‏502ه) در کتاب گران‏سنگ خود به نام مقدمه جامع التفاسیر» شرحی درباره‏ی شرایط تفسیر و مفسر آورده که اجمال آن را از نظر شما می‏گذرانیم.

او می‏گوید: تفسیر کتاب الهی جز در سایه‏ی یک رشته علوم لفظی و عقلی و موهبت الهی امکان پذیر نیست، او این علوم را چنین بر می‏شمرد:

1. شناخت الفاظ که متکفل آن علم لغت است.

2. مناسبت‏ برخی از الفاظ با برخی دیگر که بیانگر آن، علم اشتقاق است.

3. شناسایی عوارض الفاظ یعنی صیغه سازی و اعراب آخر کلمه که بیانگر آن علم صرف و نحو است.

4. شناسایی قرائات مختلف.

5. شان نزول آیات بالاخص آنچه که مربوط به سرگذشت پیشینیان است و از آن به نام علم آثار و اخبار» نام می‏برند.

6. آنچه که از رسول خدا درباره‏ی مجملات و مبهمات قرآن نقل گشته است. مانند گفتار رسول خدا درباره نماز و زکات که شرح آنها در سنت پیامبر است.

7. شناسایی ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و مسایل اجماعی و اختلافی که از آنها در علم اصول بحث می‏شود.

8. شناسایی احکام دین و آداب آن و ت‏های اسلامی که علم فقه‏» از آنها بحث می‏کند.

9. شناسایی ادله و براهین عقلی که از آنها در علم کلام گفتگو می‏شود.

10. علم موهبتی که خدا آن را در اختیار کسی قرار می‏دهد که بداند و عمل کند، سپس از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل می‏کند که حکمت روزی به سخن درآمد و چنین گفت: من ارادنی فلیعمل باحسن ما علم‏» : هر کس خواهان حکمت است‏به آنچه که می‏داند به نحو احسن عمل کند» .

سپس می‏گوید: این موهبت الهی در سایه انجام کارهای صالح رخ می‏دهد و لذا قرآن می‏فرماید:

والذین اهتدوا زادهم هدی.» (محمد/17) .

کسانی که هدایت‏یافته‏اند و به آنچه که می‏دانند عمل کرده‏اند بر هدایت شان می‏افزاییم‏» .

آنگاه راغب می‏افزاید: آگاهی از این علوم به اضافه موهبت الهی سبب می‏شود که مفسر از هر نوع تفسیر به رای (تفسیر به صورت پیشداوری) بیرون آید.

تفسیر به رای از آن گروهی است که این ابزار و ادوات (امور دهگانه) نزد او فراهم نباشد، این گروه طبعا راه تخمین و گمان پیش می‏گیرد و یک چنین فرد، خطاکار است هرچند به واقع برسد؛ زیرا قرآن مجید گروهی را تصدیق می‏کند که به حقیقت در عین آگاهی گواهی دهند چنان که می‏فرماید:

.الامن شهد بالحق وهم یعلمون‏» (زخرف/86) .

کسانی که به حقیقت در عین آگاهی از آن، گواهی می‏دهند» (8) و (9)

هدف از ترجمه گفتار راغب اصفهانی ارایه‏ی این حقیقت است که در طول تاریخ تفسیر، مفسران بر این عقیده بودند که از راه‏های خطا ناپذیر یا کم خطاپذیر به تفسیر قرآن می‏پردازند و مقاصد الهی را به دست می‏آورند.

ب) بدرالدین محمد بن عبد الله زرکشی (745 794) در کتاب گران‏سنگ خود البرهان فی علوم القرآن‏» بحثی گسترده در این مورد دارد (10)

ج) جلال الدین سیوطی (848 911) مؤلف کتاب الاتقان فی علوم القرآن‏» روش صحیح تفسیر قرآن را به صورت گسترده مطرح کرده و از گفتارهای راغب اصفهانی و زرکشی بهره گرفته است. (11)

د) خوشه چین علوم دانشمندان اسلامی نگارنده این سطور فصلی درباره آداب این تفسیر و شیوه صحیح در کتاب منشور جاوید» (12) گشوده که نقل آنها مایه‏ی اطاله‏ی سخن است.

این نه تنها قرآن است که مفسران عالی مقام، درباره‏ی روش صحیح آن سخن گفته‏اند، بلکه تفسیر حدیث پیامبر و دیگر معصومان از این اصل جدا نیست، تفسیر حدیث‏بر دو پایه استوار است:

الف) صدور حدیث از معصوم با سند صحیح نقل شده باشد.

ب) متن آن با توجه، به کار بردن دستور زبان و دیگر شرایط که در علم الحدیث گفته‏اند، تفسیر شود.

از علومی که با طلوع اسلام پی‏ریزی شد، علاوه بر گردآوری حدیث معصوم، نگارش کتاب های تفسیری در باره حدیث‏شد، اگر صحیح بخاری و صحیح مسلم از شروحی برخوردار می‏باشند، کتب اربعه امامیه ما نیز از شروح زیادی برخوردار است.

مرحوم مجلسی (1038 1110) کافی کلینی را در 25 جلد به نام مرآة العقول‏» تفسیر کرده است، همچنان که تهذیب‏» شیخ طوسی را در ده جلد به نام ملاذ الاخیار» تفسیر نموده است.

ذکر این شواهد برای این است که در شرق اسلامی در میان مسلمین، مفسران کتب آسمانی قبل از طرح هرمنوتیک جدید» انگیزه‏ای جز کشف واقعیات و اهداف مؤلف نداشته‏اند.

تفسیر به رای یا پیشداوری

از آنجا که هدف از تفسیر متن جز واقع‏گرایی چیزی نبوده، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امت‏خود را از تفسیر به رای برحذر داشته و از آن سخت جلوگیری کرده است، و آنان را که با پیش‏داوری به تفسیر قرآن می‏پردازند به عذاب الهی نوید داده است، و غالبا مفسران این حدیث را در کتاب های خود نقل می‏کنند؛ پیامبر فرمود:

من فسر القرآن برایه فاصاب فقد اخطا» (13) : هر کس قرآن را به رای خود تفسیر کند هر چند به واقع برسد، راه خطا پیموده است.

قرآن و تفسیر به باطن

مفسران اسلامی چنان که یادآور شدیم برای تفسیر قرآن ضوابطی معین کرده تا مفسر از آنها پا فراتر ننهد. یکی از آن ضوابط این است :

مفاهیمی که آیات قرآن بر آن دلالت ندارند بر آیه تحمیل نشود، تحمیل چنین معنی که برای آن در خود آیه و آیات دیگر شاهدی نیست، تفسیر به باطن است که از نظر قواعد تفسیر کاملا ممنوع می‏باشد و گشودن این باب به روی مفسر یک نوع بازی با وحی الهی است.

این سخن به آن معنا نیست که در آیات قرآن دقت و تدبر نکنیم و بر حقایق نهفته‏ی بر آن دست نیابیم بلکه امعان و تدبر یکی از وظایف مفسر است ولی باید بر آنچه که آیه را با آن تفسیر می‏کند نوعی شاهد و گواه در آیه و یا آیات دیگر داشته باشد ولی هرگاه به تفسیر آیه‏ای بدون ارایه‏ی هیچ نوع شاهدی پرداخت و در نتیجه اندیشه‏های خود را بر قرآن تحمیل کرد نوعی تفسیر به رای انجام داده که مظهر کامل آن تفسیر گروه باطنیه‏» است. آنها معتقدند که قرآن ظاهری دارد و باطنی و نسبت‏باطن آن به ظاهر آن، نسبت مغز به پوست است، و هرگاه ما به باطن قرآن راه یابیم دیگر نیازی به عبادت و پرستش نخواهیم داشت. و آیه واعبدربک حتی یاتیک الیقین‏» (حجر/99) : خدای خود را بپرست تا لحظه‏ی یقین‏» را شاهد گفتار خود می‏دانند، برای روشن شدن بی‏پایگی این نوع تفسیر، نمونه‏هایی یادآور می‏شویم:

الف) صلاة‏» در آیه مبارکه .ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر.» (عنکبوت/45) رسول خداست که مردم را با ارشادات خود از بدیها باز می‏دارد.

ب) زکات‏» در آیات قرآنی، تزکیه نفس از طریق شناسایی معارف دینی است.

ج) جنت‏» در آیات قرآنی، موقعی است که انسان به یقین برسد و انسان خود را از مشقت تکالیف برهاند. (14)

گشودن چنین بابی در تفسیر قرآن، جز مایه‏ی به هم ریختن کتاب آسمانی و نوعی بازیگری با وحی چیز دیگری نیست در این صورت است هر کس تحت عنوان قرائت جدید از دین‏» آیه را به نوعی تفسیر می‏کند.

در اینجا سؤالی ممکن است مطرح شود و آن این که پیامبر در یکی از خطبه‏های خود از ظاهر و باطن قرآن گزارش داده و او را چنین ستوده است:

 و له ظهر وبطن، فظاهره حکم وباطنه علم، ظاهره انیق وباطنه عمیق‏»(15)

قرآن دارای ظاهر و باطنی است، ظاهر آن حکم و فرمان، درون آن علم و دانش است، ظاهر آن زیباست و باطن آن عمیق و ژرف است.

بنابراین چگونه مفسر می‏تواند به باطن قرآن برسد، اگر تفسیر به باطن ممنوع است چرا رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم برای قرآن ظاهری و باطنی را معرفی می‏کند؟

پاسخ این سؤال روشن است، مقصود از باطن، معانی تو در توی به اصطلاح سلسله دار» آیه است که می‏توان از معنی نخست‏به معنی دوم که عمیق‏تر و ژرف‏تر است پی برد ولی در عین حال همه این معانی تو در تو که به صورت لازم و موم به هم پیوسته‏اند و همگی در ظاهر آیه ریشه دارند و لفظی و یا جمله‏ای از آیه بر آن گواهی می‏دهد، مسلما این نوع تفسیر به باطن، ممنوع نبوده بلکه مجاز و به یک معنا گواه بر عظمت قرآن می‏باشد.

ما برای روشن شدن این حقیقت مثالی می‏آوریم که قرآن براهین ابراهیم را در مورد ابطال ربوبیت‏ستاره و ماه و آفتاب پرستان می‏فرماید:

فلما جن علیه اللیل رای کوکبا قال هذا ربی فلما افل قال لا احب الافلین‏» (انعام/76) .

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها